فروش تابلو کاشی معرق 22708974

امروزه از تکه های کاشی و سرامیک که تنوع رنگی بالایی هم دارن هنوز هم برای تزئین  پیاده رو ها و کف پارک ها استفاده میشه و مهم ترین استفاده اون هم در دیوارر نگاری های شهری هست. از معرق کاشی برای تز ئیین وسایل مختلفی مثل صندلی ها ، میز ، گلدون ها و قاب عکس ها ، طراحی تابلو ها و حتی ساخت زیور آلات هم استفاده میشه . علاوه برای ن معرق کاشی جای خودشو در دکوراسیون داخلی منازل هم باز کرده و از کاشی شکسته ها برای تزئیین سرویس بهداشتی و حمام هم استفاده می کنن

موزائیک لغت یعنی تکه تکه و ما از معرق کاشی به عنوان نقاشی موزائیک هم استفاده می کنیم چون که به جای رنگ از موزائیک ها یا تکه های رنگی برای خلق اثر استفاده می کنیم. اما معرق کاشی دقیقا به معنای کنار هم قراردادن کاشی ها برای زینت دیوار های مکان های خاص است که نمونه های آن را در مساجد و مقبره ها دیده اید. در آینه کاری هم دقیقا از همین هنر استفاده شده است با این تفاوت که تکه های مورد استفاده جنس متفاوتی دارند.

معرق کاری عبارت است از قطعه های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگهای متفاوت تراشیده و در کنار یکدیگر قرار داده و به شکل قطعاتی بزرگ درآورده و روی دیوار یا جاهای دیگر نصب می کنند تا زینت بخش بنا گردد. معرق کاری کاشی از دوره سلجوقیان یعنی در قرن 4 هجری بسیار متداول گردید. در قرن 8 هجری هنرمندان معرق کار به مراتب ار هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. هنر معرق کاری در قرن 9 و 10 هجری به روش های شرقی خود رسید و مراکز مهم معرق سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردد. از زیباترین کاشی های معرق میتوان به کاشی های مسجد کبود تبریز اشاره کرد که بعدها با تغییر پایتخت از آذربایجان به اصفهان این هنر به اصفهان منتقل شد. کاشی معرق را با مراحل گسترده ی ساخت بدون شک باید یک هنر صنعت نام نهاد. هنری که بعد از دوران صفویه رو به فراموشی بود در دوران معاصر توسط استاد حسین کاشی تراش اصفهانی دوباره احیا شد و به چرخه ی حیات بازگشت و شاگردان او در جهت توسعه ی این هنر کوشش بسیار کردن.اهداف این تحقیق عبارت است از بررسی و شناخت کاشی معرق از زمان پیدایش و گسترش آن در بعد از ظهور اسلام و کاربرد آن در معماری و همچنین شناخت نحوه ی ساخت و طراحی کاشی معرق است.

فروش کاشی شکسته معرق

کاشی شکسته نوعی چیدمان قطعات و تکه های نامنظم است که به صورتی منظم و هدفمند در کنار یکدیگر قرار می گیرند. این قطعات که به کاشی شکسته معروف هستند به طور عمده از سرامیک شکسته و یا موزاییک شکسته به وجود می آیند.
تکنیک هنری کاشی شکسته به طور کامل توسط دست و بدون استفاده از ماشین و یا دستگاه انجام می شود.
کاشی شکسته از هنرهای ارزشمندی است که حتی در محیط خانه هم قابل انجام است و بانوان هنرمند بسیاری در خانه به انجام آن مشغول‌اند.
این تکنیک با تنوع رنگی زیادی که دارد توانسته در دکوراسیون داخلی، نمای ساختمان ها، تابلوها، فضاسازی شهری و انواع لوازم تزیینی نیز به زیبایی وارد شود.

فروش کاشی شکسته معرق

کاشی شکسته نوعی چیدمان قطعات و تکه های نامنظم است که به صورتی منظم و هدفمند در کنار یکدیگر قرار می گیرند. این قطعات که به کاشی شکسته معروف هستند به طور عمده از سرامیک شکسته و یا موزاییک شکسته به وجود می آیند.

تکنیک هنری کاشی شکسته به طور کامل توسط دست و بدون استفاده از ماشین و یا دستگاه انجام می شود.

کاشی شکسته از هنرهای ارزشمندی است که حتی در محیط خانه هم قابل انجام است و بانوان هنرمند بسیاری در خانه به انجام آن مشغول‌اند.
این تکنیک با تنوع رنگی زیادی که دارد توانسته در دکوراسیون داخلی، نمای ساختمان ها، تابلوها، فضاسازی شهری و انواع لوازم تزیینی نیز به زیبایی وارد شود.

فروش کاشی _سرامیک

هنرهای تجسمی که به آن گاهی هنرهای بصری یا دیداری نیز گفته می‌شود، آن گروه از هنرهای مبتنی بر طرح است که مشخصاً حس بینایی را مخاطب قرار می‌دهند. هنرهایی چون نقاشی،خوشنویسی، مجسمه‌سازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، طراحی صنعتی، معماری و طراحی داخلی و همچنین هنرهای مشتق از آن‌ها از این دسته‌اند.
هنرهای تجسمی با هنرهای نمایشی، شنیداری و کلامی و دیگر انواع هنر متفاوت است، هر چند این تقسیم‌بندی چندان محکم نیست.

در حال حاضر و در کاربرد کنونی، هنرهای تجسمی شامل هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی است، هنرمند تجسمی به‌شخصی اطلاق می‌گردد که در زمینه هنرهای زیبا، هنرهای دستی و هنرهای کاربردی فعالیت می‌کند. مبانی هنرهای تجسمی را می توان به قواعد درک زبان وابداع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد.ساختن و فهمیدن آثار هنرهای تجسمی موضوع اصلی مبانی هنرهای تجسمی است. زندگی انسان بر اساس ارتباط هایش با جهان پیرامون و با همنوعانش شکل می گیرد. زبان وسیله ارتباطی بسیار مهمی برای انسان هاست اما فقط دانستن زبان و یا توانایی سخن گفتن برای ایجاد ارتباط میان آدم ها کافی نیست، بلکه برخورداری از قوه شنوایی و دانستن کلمات مشترک نیز لازم است. با این حال گاه دو یا چند نفر که از زبان مشترکی برخوردارند منظور یکدیگر را به درستی متوجه نمی شوند. به همین دلیل شناختن زبان و قواعد آن طرز به کار بردن صحیح کلمات نیاز به آموزش دارد. بر همین مبنا درست نوشتن و صحیح خواندن برای درک مفهوم یک اثر نوشتاری و انتقال صحیح معانی آن دارای اهمیتی ویژه است. بنابراین برای درک درست یک نوشته شناختن قواعد و دستور زبان و معنی کلمات ضروری می باشد.

با توجه به این مقدمه باید گفت درک درست یک اثر تجسمی تا حدود زیادی بستگی به شناختن و درک کردن ابزار و عناصر هنر تجسمی دارد، با این تفاوت که برای آموختن زبان نوشتاری قواعد شناخته شده و دقیقی وجود دارد، اما زبان عناصر هنر تجسمی بسیار پیچیده تر و دشوارتر است. در این میان چشم به عنوان عامل دیدن و نگاه کردن نقش اصلی را در فراگرفتن زبان هنر تجسمی دارد، زیرا دیدن امکان تجربه مستقیم و بدون واسطه واقعیت و اشیا پیرامون را برای ما فراهم می کند.
اهمیت دیدن به این دلیل است که ما معمولاً تصاویر اشیاء را نزدیک ترین و درست ترین نشانه برای درک خصوصیات آنها می دانیم. به طوری که با دیدن تصویر یک شیء می توانیم بفهمیم که ویژگی ها و امکانات آن چیست، در حالی که با شنیدن نام اشیاء و یا حتی توصیفی که از آنها می شود نمی توان آن طور که باید به خصوصیات آنها پی برد.
با این توضیحات می توان پی برد که آشنا شدن با مبانی هنرهای تجسمی تا چه اندازه می تواند در درک کردن درست جهان بصری مؤثر باشد. به ویژه این که در دوره معاصر، فراوانی رسانه های ارتباط بصری از قبیل کتاب های تصویری، تبلیغات، عکس، تلویزیون، سینما و رایانه زندگی روزمره ما را مشحون از تصاویر کرده است و به این دلیل اهمیت آموختن مبانی هنرهای تجسمی کاملاً بدیهی به نظر می رسد، علی الخصوص برای کسانی که می خواهند تحصیل و کار خود را با فعالیت در زمینه هنر تجسمی ادامه دهند.

عناصر و نیروهای بصری

عناصر و نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دوبخش کلی تقسیم می شوند:

۱- بخشی که با آنها به طور فیزیکی و ملموس سر و کار داریم و همان عناصر بصری محسوب میشوند.: مثل خط – سطح – رنگ – شکل – بافت – اندازه و تیرگی و روشنی.

۲- بخش دیگر کیفیات خاص بصری هستند که ببشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در بکار بردن عناصر بصری میباشند. از قبیل تعادل – تناسب – هماهنگی – کنتراست که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند.

تفاوت دیدن و نگاه کردن

در یک معنای کلی عمل دیدن واکنشی طبیعی و خود به خود است که عضو بینایی در مقابل انعکاس نور از خود نشان میدهد در حالی که انسان عمل نگاه کردن را به طور ارادی و برای مقصودی خاص انجام می دهد. در عمل دیدن انسان به طور طبیعی رنگ – شکل – جهت – بافت – بعد و حرکت اشیاء را به وسیله پیام های بصری دریافت میکند. در حالی که در نگاه کردن علاوه بر دیدن اشیاء به روابط و تناسبات میان آنها دقت میکند. بنابراین میتوان گفت نگاه کردن یک روادید ارادی است و نوعی جست و جوی بصری محسوب می شود. در حالی که دیدن واکنش طبیعی عضو بینایی به نور است که در شرایط مساعد به طور خود به خود انجام می گیرد.

هنرهای تجسمی که گاه با اصطلاح هنرهای بصری یاد می‌شوند، هنرهای مبتنی بر حس بینایی مانند نقاشی، مجسمه‌سازی، طراحی، طراحی محصول، چاپ دستی، عکاسی، گرافیک، طراحی صنعتی، سرامیک، صنایع دستی (نه هنرهای سنتی)، ویدئو، فیلمسازی، معماری و طراحی داخلی است. همچنین هنرهای تجسمی شامل گروه دیگری با عنوان هنرهای کاربردی مانند طراحی صنعتی، طراحی گرافیک، طراحی مد، طراحی داخلی و هنر تزئینی]می‌شود. در حال حاضر هنرمند تجسمی به شخصی گفته می‌شود که در زمینه هنرهای زیبایا هنرهای کاربردی فعالیت دارد.

قلمرو کاری طراحی و هنرهای تجسمی بسیار گسترده‌است. در اصل این قلمرو همهٔ آنچه که می‌توان دید به جز نمایش را در بر می‌گیرد. منظور از نمایش هنرهایی مانند تئاتر، موسیقی، یا اپرا است. البته مرز مشخص و درستی میان این تعاریف نیست. مثلاً توجه کنید به هنر تن و بدن یا مثلاً فیلم و هنر رسانه‌ای که می‌توانند همهٔ دسته‌های دیگر هنر را در خود جای دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست